زمان مرگم................
دلم پُر از انتهاست ، پُر از سکوت و دردم
لَبَم پر از شکوِه هاست،پر از سرودِ مرگم
چو بيدِ کهنه سالي، پر از شکاف و زخمَمم
زِهي خيــــالِ باطل ، که رويِ شَط بمــانم
نهايتِ اميــــدم ، به روز و شب دعـــــــايم
نه دير و نه به هنگام ، رِسَد زمــانِ مرگم
+ نوشته شده در یکشنبه شانزدهم بهمن ۱۳۹۰ ساعت توسط ♥ حـــوا ♥
|