یلدا مبارک

گرد آمدیم:
شبچره ای بود و آتشی،
گفت و شنود و قصه و نقلی ز سیر و گشت ...
وقتی که برشکفت گل هندوانه، سرخ
در اوج سرگذشت
یلدا، شب بلند، شب بی ستارگی
لختی به تن طپید و به هم رفت و درشکست
با خانه می شدیم که گرد سپیده دم
بر بام می نشست
گرد آمدیم:
شبچره ای بود و آتشی،
گفت و شنود و قصه و نقلی ز سیر و گشت ...
وقتی که برشکفت گل هندوانه، سرخ
در اوج سرگذشت
یلدا، شب بلند، شب بی ستارگی
لختی به تن طپید و به هم رفت و درشکست
با خانه می شدیم که گرد سپیده دم
بر بام می نشست
دلمان که میگیرد ،
تاوان لحظاتی است که دل بسته بودیم..
سایه هایت با تو هستند
نیستی تنها
غم هنوز با توست این کافی است
نیستی تنها
اشک هایت با تو همراه اند
نیستی تنها
شکوه هایت مستمرا در دل شعر تو جاری
نیستی تنها
بغض هایت کال اما می شود گفت هستند دائم
نیستی تنها
شانه هایت تکیه گاهت می شوند گاهی
نیستی تنها
می شود دلتنگ با تو آن دل تنگت همیشه
نیستی تنها
می روی تنها و با توست ناله هایت
نیستی تنها
بهداد
می خندم
دیگر تب هم ندارم
داغ هم نیستم
دیگر به یاد توهم نیستم
سرد شده ام
سرد سرد
میترسم
کسی چه میداند شاید دق کرده ام ...................
"حميد مصدق خرداد 1343"
*تو به من خنديدي و نمي دانستي
من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد
غضب آلود به من كرد نگاه
سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
و تو رفتي و هنوز،
سالهاست كه در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت
"جواب زيباي فروغ فرخ زاد به حميد مصدق"
*من به تو خنديدم
چون كه مي دانستم
تو به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدي
پدرم از پي تو تند دويد
و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه
پدر پير من است
من به تو خنديدم
تا كه با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو ليك لرزه انداخت به دستان من و
سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك
دل من گفت: برو
چون نمي خواست به خاطر بسپارد گريه تلخ تو را...
و من رفتم و هنوز سالهاست كه در ذهن من آرام آرام
حيرت و بغض تو تكرار كنان
مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشت
"جواب من به تو"
*تو نمي دانستي دلهره آن روز من از باب چه بود
و تو مي خنديدي
و من پشيمانم سيب را دزديدم
سيب دندان زده در دست تو بود
باغبان مي دانست كه دزد باغش منم
تو چرا ترسيدي؟!
و تو تقدير مني
كاش مي ماندي و
من قصه داغ اتشناك تو را از دلم مي راندم
و در انديشه آنم كه چرا
باغچه همسايه سيب آزاد نداشت؟!
"جواب سیب"
دخترک خندید و
پسرک ماتش برد !
که به چه دلهره از باغچه ی همسایه، سیب را دزدیده
باغبان از پی او تند دوید
به خیالش می خواست،
حرمت باغچه و دختر کم سالش را
از پسر پس گیرد !
غضب آلود به او غیظی کرد !
این وسط من بودم،
سیب دندان زده ای که روی خاک افتادم
من که پیغمبر عشقی معصوم،
بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق
و لب و دندان ِ
تشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودم
و به خاک افتادم
چون رسولی ناکام !
هر دو را بغض ربود...
دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت:
" او یقیناً پی معشوق خودش می آید ! "
پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:
" مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد ! "
سالهاست که پوسیده ام آرام آرام !
عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز !
جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم،
همه اندیشه کنان غرق در این پندارند:
این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت ...
"جواب باغبان"
من نگاهي غضب آلود
به لبخند تو و
بغض پسر مي كردم
چون نمي دانستيد
آن درخت سيب در باغچه ما
يادگار پدر پير پسر بود
يادگاري زجواني دو دوست
پسر از خنده تو بغض نمود
من به لبخند تو اما غضب آلود شدم
كه چرا پاسخ آن ترس پسر را دادي
تو به لبخندي و يك سيب به خاك افتاده
تو نمي دانستي
از پس خش خش آن رفتن و آن بغض نگاه
عشق دندان زده اي مي ماند
عشق قرباني مظلوم غرور
سالها رفت و هنوز
آن درخت سيب در باغچه خانه ما
مي دهد آزارم
كه چه مي شد آن سيب
اندر آن روز پر از دلهره و گريه تلخ
به زباني به شما مي فهماند
قاصدي بود زدوران قديم
قاصدي بود زدوران جواني دو دوست
(شاعر بقیه شعرها را نمیدونستم وگرنه حتما نامشون را ذکر میکردم
انسان هم ميتونه دايره باشه
هم يه خط راست.
انتخاب با خودت است.
تا ابد دور خودت بچرخي
يا تا بي نهايت ادامه بدي؛
امام حسین(ع) تشنه آب نبود زیرا تمام چشمه های جوشان برای اویند حسین (ع) تشنه مردانگی بود که انگار جز در هفتاد و دو نفر نبود.
امام حسین (ع)یا ر نمی خواست زیرا آسمان ها و کهکشان ها و فرشتکان همه سرباز اویند .حسین (ع)هوشیار می خواست.
مظلومیت امام حسین(ع) بیشتر برای اینست که انگار جز دسته کوچکی از انسان های بزرگ او را نشناختند.
ای حسین (ع)مارا ببخش که روسیاهی و قلبهای سیاه خویش را زیر پیراهن سیاهمان پنهان کرده ایم.
هرجا دلتون شکست
مرا از دعای خیرتون بی نصیب نذارید